جنگ ایران و آمریکا در خلیج فارس
سرانجام در تاریخ ۱۶/۷/۶۶ سه فروند هلى کوپتر MH6 آمریکایى که جزو نیروى ویژه ۱۶۰ آمریکا بودند با چهار فروند قایق ایرانى در جنوب غربى جزیره فارسى رودر رو شدند. در جریان این عملیات شهادت طلبانه،پس از آن که یک فروند هلیکوپتر آمریکایى توسط شهید “محمدیها ” سرنگون گردید…
درگیری در خلیج فارس و گسترش آن با حملات عراق به پایانه های نفتی ایران در جزیرهی خارک در سال ۶۳ و سپس حمله به نفتکشها و کشتیهای ایران در سالهای بعد، برپایه این تحلیل انجام گرفت که ایران، مادامی که قادر به تولید و فروش نفت و سپس تهیهی سلاح باشد، به جنگ ادامه خواهد داد. بنابراین قطع صدور نفت ایران هسته مرکزی تلاش های عراق را تشکیل میداد.
مسوولان جمهورى اسلامى ایران در نوروز ۱۳۶۵، این سال را “سال تعین سرنوشت جنگ ” نام نهادند. گر چه اجراى عملیات کربلاى ۵ در این سال بود که ابرقدرتها ناچار به تصمیم گیری در پایان دادن به جنگ ایران و عراق شدند اما در حقیقت سرنوشت نهایى دفاع مقدس در سال ۱۳۶۶ مشخص گردید.
در این سال حامیان منطقه هاى و بین المللى عراق به این نتیجه قطعى دست یافتند که ارتش عراق نه تنها براى تداوم جنگ فرسایشى در جهت محدود ساختن نهضت اسلامى ایران قابل اعتماد نیست، بلکه حتى توانایى حفظ دولت لائیک بعثى را هم در برابر تهاجمات غیرمعمول “بسیجیان تکبیرگوى ایران ” ندارد. از همین رو تلاش ابرقدرتهاى شرق و غرب در قالب “سازمان ملل متحد ” و “شوراى امنیت ” براى پایان دادن به این جنگ با حداقل نتیجه مورد قبول ابرقدرتها – یعنى جنگى بدون برنده – آغاز شد و اوج این تلاش با تصویب قطعنامه ۵۹۸ و آغاز عملیات اسکورت نفتکشهاى کویتى آشکار گردید.
نتیجه طبیعى اسکورت نفتکشهاى کویت، تامین امنیت صادرات نفتى عراق بود، چرا که کویت یکى از اصلىترین و موثرترین متحدین عراق محسوب مىشود و جانبدارى از کویت در حقیقت حمایت و پشتیبانى از عراق بود.
به این ترتیب جمهورى اسلامى، عملیات اسکورت نفتکشها را اعلام جنگ غیررسمى آمریکا به ایران درخلیج فارس دانست و نیروى دریایى سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى مأموریت مقابله به مثل با آمریکا در خلیج فارس را بر عهده گرفتند.
جنگ اول نفتکشها حدود هشتاد روز به طول انجامید و در نهایت با عقبنشینى آمریکا از مواضعش پایان گرفت.